باده شبگیر

دل نوشته های قاصدک

باده شبگیر

دل نوشته های قاصدک

سهم عشق

۱- رباعی  

 

دست  تو به پای جام باشد  

تا مستی  تو   مدام   باشد  

سهم من از این  دوروز هستی   

ای عشق  بگو ! کدام باشد؟  

قاصدک   

 

 

۲- شاید شعر  

من صدای پر یک چلچه را می شنوم  

وسکوت قفس  پر هیجان  مگسی  

کوه تا کوه   

بیابان  

تماشا   

پرواز  

....

همه را  

در نگاه یک سگ  

در کنار رویا  

تا ابد می بخشم  

 

قاصدک   

 

 

۳- زیر خط دار  

 

ساقه معنی را   

وزش  دوست  تکان خواهد  داد  

سیب خواهد  افتاد .  

 

سهراب    

 

نظرات 7 + ارسال نظر
پریشان، انجمن ادبی حکیم فردوسی جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:52 ب.ظ

سلام قاصدک اینبار فقط نقد میکنم
در رباعی انگار چهار مصرع از چهار رباعی در کنار هم قرار گرفته اند
در شاید شعر : قفس پر هیجان مگس برایم مفهوم نیست
ودر آخر اینهمه را به چه یا به که میبخشی ؟
در شعر سهراب : کاش مینوشت شاخۀ معنی را که با سیب ارتباط پیدا کنه خوشم میاد که جای سهراب هم باید جوابگو باشی ...! بدرود
[:S028:]

سلام

ممنون از لطف شما

نظرات شما همیشه راه گشا بوده است

۱- در مورد رباعی سعی خودم را بکارخواهم بست تا رفع شود
۲- ..........
۳ در کنار رویا
۴- خودش بیاید وپاسخگو باشد

پیمان آل ابراهیم جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:13 ب.ظ http://khoonindelan.blogfa.com/

با صدای پر یک چلچله ...
سلام
ممنونم

و سیب و قلب و کتاب و چکامه سهراب
چه حسن خاتمه ای

علیک سلام
ممنون از حضورتون ونظر دلگرم کننده ی شما
منتظر می مانم

علی اصغرنجفی(اغو) جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:03 ب.ظ http://aliasgharnajafi.blogfa.com

سلام دوست عزیز
ممنونم از حضور باصفاتون و نظرمحبت آمیزتون
شما مطالب قشنگی رو زیب وبلاگ کردید
لذت بخش بود
درودبرشما

علیک سلام

ممنون از حضورتون و نظر لطف شما

برای خواندن گفته های خوبتون انتظار می کشم

نادر شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ق.ظ http://royayeshirinam.blogfa.comhttp://

سلام
ممنون از لطف شما
رباعی زیبا بود ولی معنی بیت اخر را نفهمیدم
منظور از این دو کدام باشد چیست؟در سه مصرع اول دو گزینه نداریم که بپرسیم کدام باشد.البته شاید من متوجه نشده باشم
پیروز باشید

علیک سلام

بسیار ممنون ازلطف شما دوست عزیز

۱- روز هشیاری
۲- روز مستی

ولی حق با شما است شعر گویا نیست

منتظرتون هستم

الهه شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:00 ب.ظ http://elahe60.blogfa.com

کاش می توانستم چشم هام رو تهدید کنم
تا به خاطر تواشک حسرت نبارن
کاش می توانستم عشق رو فراموش کنم
تو این دوره عاشقی معنایی نداره
دیگه نمی خوام عاشق باشم
اما نمی شه
می خوام عشق رو فراموش کنم
ولی نمی توانم

اخه می گن هر کس عاشق نباشه ادم نیست
به انتهای شب فکر می کنم
انتهای شب زمانی است که تو را می بینم
در تکاپوی جشن تو برای تو
ولی باز هم به هیچ رسیده ام
وقتی که دیگر جاده ها هم تحمل مرا ندارند
این قدمگاه توست که سجده گاهم می شود.


سلام ممنون اومدین تا بعد

سلام

لطف کردی ونظر دادی از وقتی که گذاشتی بسیار ممنون

از متن زیبایت هم لذت بردم
منتظر تون هستم

خاله خانباجی یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:06 ب.ظ http://khalekhanbaji.blogf.com

سلام

علیک سلام

خاله عزیز از این که با این همه مشغله به سلامی هم با
ما بسنده کردید ممنون

کاما- انجمن ادبی فردوسی رباط کریم یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:53 ب.ظ http://derowgar.blogsky.com

دست تو به جای دام باشد
جهد تو برای کام باشد
سهم من از این دو گام مستی
ای دوست فقط لگام باشد
آقا شما چرال ما رو تحریک می کنی؟؟ شعرات لطیف و خوشایند و محرکه . دیگه همینه دیگه

سلام

دست تو به دست جام باشد
می بر لب تو حرام باشد
هشدار نخور لبم که شاید
مانند همیشه خام باشد

فقط به خاطر تو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد